دفتر ترجمه رسمی شهریار
زمینهها و انگیزههای ترجمه
بر اساس گزارشهای برجا مانده در منابع تاریخی، شمار مؤلفان جهان اسلام در سده نخست هجری اندک بوده است؛ بنا بر برآوردی ۳۹ تن در علوم شرعی و عربی (از این تعداد ۲۵ تن در شعر و عروض) و چهار تن در علوم اوایل به تألیف پرداختند که در سده دوم این شمار بترتیب ۳۸ر۷ و ۵ر۵ برابر شد [۴]با وجود توصیههای مکرر قرآن و پیامبر به علمآموزی، چند عامل در نخستین دهههای پس از رحلت پیامبر اکرم، گسترش علوم را دشوار میکرد. نخست آنکه نگارش دانستهها و باورها در فرهنگ عربی آن روزگار چندان معمول نبود. عربها «سَماع» را موثقترین طریق در روایت شعر، لغت و خبر میدانستند و در وثاقت نوشتهها تردید داشتند مگر آنکه محتوای آنها را از استادی میشنیدند (سَماع) یا بر او میخواندند (قرائت؛ نیز تحمل حدیث). اگرچه پارهای ملاحظات در حفظ کلام الاهی، مسلمانان را به مکتوب ساختن قرآن واداشت، اما آنان حتی از تدوین احادیث نبوی اجتناب میکردند [۵] [۶] افزون بر این، خط عربی نیز خطی ابتدایی و مشکلآفرین بود. [۷] [۸]در علوم اوایل افزون بر این عوامل، ملاحظات دیگری نیز در کار بود، چنانکه به گفته سیوطی [۹] ، علوم اوایل در سده نخست به هنگام فتح سرزمینهای عجم به میان مسلمانان راه یافت، اما رایج نشد زیرا «سلف صالح»، مانع پرداختنِ به آن میشدند. همه معارفی که تا اواخر سده نخست در جامعه اسلامی شکل گرفت و شیوع یافت، با فهم مأثورات دینی و تحصیل بینش و معیشتی اسلامی بر پایه آن در ارتباط بود. برای نمونه صرف و نحو و معانی و بیان در محضترین صورتها، همچون بررسی ادب جاهلی، به انگیزه فهم دلالتها و کاربردهای لغوی قرآن بهکار میرفت. [۱۰] حتی طب با همه ضرورتش مجال رایج شدن به صورت دانشی انسجامیافته و مکتوب پیدا نمیکرد. چنانکه عمربن عبدالعزیز (حک: ۹۹ـ۱۰۱) در انتشار ترجمهای از کُنّاش اَهْرُن چندان تردید داشت که چهل روز آن را بر سجاده خویش نهاد و دعا و تأمل کرد [۱۱] [۱۲] [۱۳] دیگر خلفای اموی اعتنای چندانی به علوم و معارف سایر اقوام نداشتند. اهتمام به این امور در نظر ایشان اشتغالی پَست و درخور موالی بود
ادرس: تبریز ابرسان نبش کوچه مهرگان سوم برج سفید بالای بانک سینا طبقه ۵ واحد D
۰۴۱۳۳۳۵۲۱۷۰-۰۴۱۳۳۳۴۸۰۰۱-۰۴۱۳۳۳۶۴۲۶۸-۰۹۱۴۳۳۲۱۶۷۵